جدول جو
جدول جو

معنی هم گوهر - جستجوی لغت در جدول جو

هم گوهر
دارای یک گوهر و ذات
تصویری از هم گوهر
تصویر هم گوهر
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از هم گوهری
تصویر هم گوهری
دارای یک گوهر و ذات بودن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آب گوهر
تصویر آب گوهر
آب مروارید
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هم گروه
تصویر هم گروه
اکیپ
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از بد گوهر
تصویر بد گوهر
بداصل بد نژاد، بد ذات مقابل نیک گوهر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دو گوهر
تصویر دو گوهر
عقل و روح
فرهنگ لغت هوشیار
پر جواهر پر گهر، که اصلی بزرگ دارد که نسبتی عالی دارد، جمع پر گوهران
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سه گوهر
تصویر سه گوهر
موالید ثلاثه جماد نبات و حیوان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هم دوره
تصویر هم دوره
هم زمان، هم عصر، هم روزگار، معاصر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از هم گروه
تصویر هم گروه
دو یا چند تن که از یک گروه و دسته باشند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از هم دوره
تصویر هم دوره
هم عصر، هم زمان، هم دورک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هم جوار
تصویر هم جوار
نزدیک، همسایه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هفت گوهر
تصویر هفت گوهر
هفت دانه گوهر (جواهر)، هفت فلز. یا هفت گوهرجسمی کانی. هفت فلز: (وهرمردمی راازآن هفت جوهر ابداعی ازاین هفت معنی که یادکردیم بهره ئی است براندازه قبول جوهرنفس اومرآن را هم چنانک مرهرگوهری را ازهفت گوهرجسمی کانی ازهفت سیاره بهره ئی است)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هم گوشه
تصویر هم گوشه
همسایه، مجاور، هم جنس، هم طبقه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هم گروهه
تصویر هم گروهه
متعلق به یک گروه از یک جماعت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هم گروه
تصویر هم گروه
دسته جمعی، متفق، متحد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سه گوهر
تصویر سه گوهر
((~. گَ هَ))
کنایه از موالید ثلاثه، جماد، نبات و حیوان
فرهنگ فارسی معین
تصویری از هم دوره
تصویر هم دوره
((~. دُ ر))
هم عصر، معاصر، شریک دوره تحصیلی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از هم جوار
تصویر هم جوار
((~. جَ))
همسایه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از هم گوشه
تصویر هم گوشه
((هَ. ش))
هم ارز، هم قدر
فرهنگ فارسی معین
تصویری از هم جوار
تصویر هم جوار
همسایه، آنکه با دیگری در یک منزل یا در خانۀ کنار خانۀ او زندگی می کند، هم جوار
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سه گوهر
تصویر سه گوهر
کنایه از جماد و نبات و حیوان، موالید ثلاثه، سه فرزند، سه ارکان
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از هم قوه
تصویر هم قوه
هاوند نیرو همنیرو همروز
فرهنگ لغت هوشیار
دو کس که در یک شهر متولد شده در آن نشو و نما یافته اند. توضیح چون هم در کلمات مرکب افاده اشتراک در اسم ما بعد کند. توضیح بدین قیاس همشهر صحیح است و در بیت سوم ذیل از گرشاسب نامه اسدی: که فردوسی طوسی پاک مغز بدادست داد سخنهای نغز بشهنامه گیتی بیاراستست بدان نامه نام نیکو خواستست تو هم شهری او را و هم پیشه ای هم اندرسخن چابک اندیشه ای) میتوان اصل را هم شهر و (ی) پس از آنرا ضمیر دانست یعنی هم شهر او هستی (بقیاس هم پیشه ای) اما در تداول هم شهری مستعمل است و چون شهری صفت (نسبی) است از لحاظ دستور الحاق هم باول آن صحیح وفصیح نیست
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هم گون
تصویر هم گون
همرنگ، هم لون
فرهنگ لغت هوشیار